یادداشت اول ۸۷ | سرزمین گوهرها

سرزمین گوهرها

شب بود و تاریک. چشم چشم را نمی‌دید. پیامبرشان گفت: «هر کسی از زمین چیزی بردارد، پشیمان میشود. هر کسی هم که از زمین چیزی برندارد، پشیمان میشود!» برخی گفتند اگر به هر حال پشیمان می‌شویم، چه کاری است که بار خود را سنگین کنیم. برخی دیگر گفتند ضرر ندارد مقداری با خود می‌بریم. وقتی به روشنایی رسیدند، قهمیدند که زیر پایشان گوهرهای گران‌بها بوده. هر کس چیزی برنداشته پشیمان بود که ای کاش مشتی برمی‌گرفت. آن کس هم که برداشته پشیمان بود که چرا بیشتر برنداشته.

رمضان مثل همان سرزمین گوهرهاست. با این فرق که پیامبر ما، گفته که تا میتوانید گوهر جمع کنید. آن‌وقت خودش این روزها، از خواب و خوراک می‌افتاد.

فرصت دارد تمام می‌شود.  نکند کسی نابخشوده از این سرزمین بیرون رود. 

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی